سانلیسانلی، تا این لحظه: 15 سال و 4 ماه و 23 روز سن داره

عروسکم سانلی

یه پله بالاتر

نازگلم،خوشگلم،عروسک مامانی تو عشق مامانتی عزیز دلم فردا روز اخر مهد زبان شماست، به همین دلیل مامانی رو به جلسه اولیا و مربیان دعوت کرده بودند هوررررررررررا اولین جلسه اولیا و مربیان مامانی بود خیلی مزه داد یواش یواش حسابی دارم مامان میشم. تو جلسه میخواستن به مامانا نشون بدن که بچه هاشون چقدر پیشرفت کردن و نشون بدن که ما چقدر برای بچه هاتون تلاش میکنیم و سطح کلاسهامون بالاست.رو همین حساب از تک تک بچه ها کلی سوال پرسیدن که  شما  گل قشنگمم جزوشون بودی و همه رو بدون غلط جواب دادی  الاهی مامانی فدای کوچولوییت بشه.وقتی نوبت شما رسید همه مامانا گوشاشونو تیز کرده بودن ببیند کوچیکترین عضو کلاس میتونه جواب بده یا نه. اخه مامان...
25 ارديبهشت 1391

بدون عنوان

  خیلی خوشحالم که مامانم هست و من عاشقانه میپرستمش. مامان زری من و سانلی عاشقتیم.روزت مبارک. روز مادررو به همه دوستهای گلم تبریک میگم .امیدوارم هممون بتونیم مامانهای خیلی خوبی برای گاهامون باشیم. ...
23 ارديبهشت 1391

وقتی سانلی کوچک بود.....

                    عزیز تر از جانم یادم میماند که تو بزرگترین لطف خدا به منی یادم میماند زمان انتظار حضورت را یادم میماند حس زیبای مادر شدنم را یادم میماند تمام اضطرابهای دوران جنینیت را یادم میماند لحظه زیبای تولدت را یادم میماند اولین نگاهت و اولین لبخندت را یادم میماند شب زنده داریهایم را یادم میماند تمام ندانم کاریهایم را در پروراندنت یادم میماند شیرینیها و رفتار های کودکیت را یادم میماند که چقدر دوستت داشتم و دوستت خواهم داشت یادم میماند ،من با همه وجودم تو را یاد...
19 ارديبهشت 1391

دوست دارم تمام دقایقم را با تو سپری کنم

  وقتی صبح به زور و با مالشهای مامان و صدای گرم بابایی که چه عاشقانه عروسکشو صدا میزنه چشمهای درشت و خوشگلتو باز میکنی از لذتش میخوام برات بمیرم وقتی با التماس بهت صبحانه میدمو تو نمیخوری ،لباس تنت میکنم و به این راحتیا نمیپوشی از لذتش میخوام برات بمیرم وقتی کیف کوله صورتیت رو میندازی روی اون شونه های کوچولوت و با یه لقمه ساندویچ  که مامان میدونه هیچ وقت نمیخوریش ، با اون دستهای عروسکی باهام بای بای میکنی از لذتش میخوام برات بمیرم وقتی دارم تند تند کارهای خونه رو انجام میدم تا بیام دنبالت و همه فکرم پیش تو و از شوق دیدن تو بازم میخوام برات بمیرم وقتی میرسم مهد و تو رو میبینم وسط یه عالمه عروسک ،به نظرم تو خ...
13 ارديبهشت 1391
1